متأسفانه تعاریف جهانگردی در دنیا برپایه اقتصاد است نه فرهنگ، دلیل آن هم کاملا مشخص است؛ تعریف جهانگردی بهعنوان یک ابزار اقتصادی و ایجاد اشتغال که در تغییر نگرشهای جهانی نسبت به این موضوع تاثیر بسزایی داشته است.
در حالی که در تمام دنیا به گردشگری بهعنوان یک اهرم اقتصادی و ارزآور نگریسته میشود اما در ایران همواره با دید فرهنگی به آن نگاه شده است، این در حالی است که جهانگردی یک بنگاه اقتصادی است که با این نگرش تلاش بیشتر سازمانها برای رشد و توسعه در این زمینه را بهدنبال خواهد داشت.
در حال حاضر حدود 25سازمان مرتبط با گردشگری وجود دارد که سازمان جهانگردی میتواند هماهنگکننده آنها باشد و این موضوع محقق نمیشود مگر با توجیه این سازمان با این استدلال که گردشگری دارای منفعت اقتصادی است، که این موضوع به تبع، انگیزههای بعدی را برای این سازمان بهدنبال خواهد داشت.
به جرات میتوان گفت جهانگردی جایگاه خود را در میان سایر صنایع گم کرده است، از سال 1314 تا به حال نزدیک به 74 سال از ایجاد تشکیلات اداری گردشگری در ایران میگذرد.
طی این مدت سازمان جهانگردی یک وجب جا به نام سازمان ندارد؛ یعنی ساختمانی که مالکیت سازمان جهانگردی را داشته باشد، وجود ندارد، همین موضوع بهنظر ساده نشان میدهد هنوز کسی این صنعت را به رسمیت نشناخته است.
شاید به کار بردن این اصطلاح برای این صنعت شایسته نباشد اما جهانگردی در تمام این سالها زندگی انگلی داشته و بهصورت وابسته در یک مکانی زندگی کرده است.
یکی از اساسیترین دلایلی که باعث شده تا صنعت سودآوری به نام جهانگردی به این سرنوشت دچار شود، نبود اعتقاد به رشد و توسعه است، یعنی هرگز اعتقادی به توسعه جهانگردی در میان مسئولان وجود نداشته است؛ این درحالی است که نظام بینالمللی جهانی، جهانگردی را از دهه 50 و 60 ابزاری برای مدرنیزه کردن کشورهای درحال توسعه میدانسته است و براساس آن، در ایران هم تحولاتی شکل گرفت، اما مانند بسیاری از اتفاقات که در کشور ما روی میدهد، یکسری زیربناهایی تاسیس شده و بعد در دهه 50 که نفت شکل گرفت، صنعت جهانگردی باردیگر فراموش شد.